شعر,شعر غزل

کوچه باغ شعر,شعر غزل,شعر,شعر مثنعوی,شعر مولوی,شعر گنجوی,شعر سعدی,شعر فردوس,شعر شیرازی,شعرفلسفی,شعر شاخ

شعر,شعر غزل

کوچه باغ شعر,شعر غزل,شعر,شعر مثنعوی,شعر مولوی,شعر گنجوی,شعر سعدی,شعر فردوس,شعر شیرازی,شعرفلسفی,شعر شاخ

شعر

آخرین مطالب

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «اشعار مصطفی زاهدی» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

دریا هر شب در نهایت خود

آنجا که افق معنا پیدا می کند

ماه را در آغوش می گیرد

زمین در انتهای پدیداریَش

آنجا که چشم ها از کار افتاده می شوند

بر آسمان بوسه می زند...

 

من و تو که بیشتر از زمین و آسمان

از هم فاصله نداریم!

می خواهم به انتها برسم

می خواهم در چشم همه بمیرم

شاید

در آغوشم بگیری...

 

"مصطفی زاهدی"

از کتاب: دست هایش بوی نرگس می داد

  • mahdi ..