شعر,شعر غزل

کوچه باغ شعر,شعر غزل,شعر,شعر مثنعوی,شعر مولوی,شعر گنجوی,شعر سعدی,شعر فردوس,شعر شیرازی,شعرفلسفی,شعر شاخ

شعر,شعر غزل

کوچه باغ شعر,شعر غزل,شعر,شعر مثنعوی,شعر مولوی,شعر گنجوی,شعر سعدی,شعر فردوس,شعر شیرازی,شعرفلسفی,شعر شاخ

شعر

آخرین مطالب

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شعر فریدون مشیری» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

راست می گفتند

راست می گفتند
همیشه زودتر از آن که بیندیشی اتفاق می افتد
من به همه چیز این دنیا دیر رسیدم
زمانی که از دست می رفت
و پاهای خسته ام توان دویدن نداشت
چشم می گشودم همه رفته بودند
مثل "بامدادی" که گذشت
و دیر فهمیدم که دیگر شب است
"
بامداد" رفت
رفت تا تنهایی ماه را حس کنی
شکیبایی درخت را
و استواری کوه را
من به همه چیز این دنیا دیر رسیدم
به حس لهجه "بامداد "
و شور شکفتن عشق
در واژه واژه کلامش که چه زیبا می گفت
"
من درد مشترکم "
مرا فریاد کن.

  • mahdi ..
  • ۰
  • ۰

گفتی ز ناز...

گفتی ز ناز، بیش مرنجان مرا، برو ...

آن گفتنت که

بیش مرنجانم آرزوست ...

 

"مولانا"


  • mahdi ..